حی علی الجهاد

(وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ )

حی علی الجهاد

(وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ )

مسلمان شدن زن انگیسی با دعوت طالبان

                                       بسم الله الرحمن الرحیمیوان ردلی
او در خانواده ای مسیحی و پروتستان به دنیا آمدو در دوران کودکی عضو گروه کُر موسیقی در یک کلیساهای انگلستان شد.او در دوره جوانی به روزنامه نگاری و خبرنگاریروی آورد او با روزنامه های اخبار جهان ،دلی میرور،ساندی تایمز و آبزرور همکاری نمود و سرانجام خبرنگارروزنامه روزنامه ساندی اکسپرس شد.او در یک سفر مخفیانه خود به افغانستان توسط گروه طالبان دستگیر شد و به اتهام جاسوسی برای آمریکا بازداشت شد...

                                                 بسم الله الرحمن الرحیم   یوان ردلی
او در خانواده ای مسیحی و پروتستان به دنیا آمدو در دوران کودکی عضو گروه کُر موسیقی در یک کلیساهای انگلستان شد.او در دوره جوانی به روزنامه نگاری و خبرنگاریروی آورد او با روزنامه های اخبار جهان ،دلی میرور،ساندی تایمز و آبزرور همکاری نمود و سرانجام خبرنگارروزنامه روزنامه ساندی اکسپرس شد.او در یک سفر مخفیانه خود به افغانستان توسط گروه طالبان دسگیر شد و به اتهام جاسوسی برای آمریکا بازداشت شد.او پس از مدتی آزاد شد و دوسال پس از آن به اسلام علاقه مند شد و در نهایت،مسلمان شد.تلویزیون بی بی سی یک گزارش 45 دقیقه ای در باره یووان و اسلام و اسلام آوردنش تولید و پخش کرده است.او ماجرای دستگیری،آزادی و مسلمان شدن خود را اینگونه بیان می کند:(در28 سپتامبرسال 2001برای پوشش خبرهای جنگ در افغانستان تصمیم گرفتم که به صورت غیر قانونی وارد آن کشور شوم .پس از پوشیدن لباس زنان افغانی و پنهان نمودن صورت زیر برقه سوار بر الاغی از یک منطقۀ مرزی بین افغانستان و پاکستان وارد آن کشور شدم،اما همینکه به نزدیک یک پست بازرسی نزدیک شدم،الاقم رم کرد ودوربین فیلم برداریم به زمین افتاد.اعضای طالبان من را دستگیرنمودندو به اتهام جاسوسی برای آمریکا بازداشت نمودند.به شدت وحشتزده شده بودم.خبر های زیادی از خشونتهای طالبان شنیده بودم و برای خودم چیزی جز اعدام و یا سنگسار تصور نمی کردم.در زندان کابل کنترل خود را از دست دادم و به طرف زندانبان  خود آب دهان انداختم و به دشنام دادم،اما او واکنشی نشان نداد گفت که من مهمان آنها هستم.پس از مدتی من را به زندانی در جلال آباد بردند.بر خلاف تصورمن آنان رفتاری مهربانه با من داشتند و از من به عنوان مهمان و یا خواهر نام می بردند و با احترام زیاد با من رفتار می کردند.در یکی از روزها یکی از علمای آنها به من پیشنهاد نمود که مسلمان شوم و برای کار باید به مطالع? قرآن بپردازم.من جرأت نداشتم که پاسخ مثبت و یا منفی بدم و به او قول دادم که اگر آزاد شوم قرآن را مطالعه خواهم نمود.بعدها فهمیدم که گویا پرونده ای دال بر اینکه من برای امریکائیان جاسوسی می کنم برای اعضای طالبان فرستاده شده است،اما آنها فقط به تحقیقات خود اعتماد داشتند و آنگونه که بعداً برایم معلوم شداین پرونده سازی از طرف سازمان جاسوسی سیا موساد بوده است تا باعث قتل من و تحریک افکارعمومی شوند و صداهای ضد جنگ را خاموش نمایند.این تجربه به من درس باارزشی آموخت و آن اینکه هیچوقت نباید فریب تبلیغات افراد،کشورها سازمانهای با نفوذ و قدرتمند را خورد).خانوم ریدلی پس از ده روز آزاد شد و هنگامی به انگلستان بازگشت که طالبان در افغانستان سقوط کرده بود. او تجربۀ خود را در کتابی به نام (در دستان طالبان)به رشتۀ تحریر درآورد و انتشارات رابسون آن را چاپ نمود. او به قول خود عمل نمود و در دو سال تمام به شدت  به مطالعۀ قرآن پرداخت و سرانجام در ماه اوت سال 2003به دین اسلام گروید.خانوم ریدلی پس از دیدن تصاویر زندان گونتانامو در تجربۀ خود می گوید من خدا را شکر می کنم که در بند آمریکائیان نیافتاده و به گوانتانامو و ابوغریب فرستاده نشدم. او علاوه بر نوشتن کتاب (در دستان طالبان) کتابی به نام (بلیط بهشت)نوشته است وچون در طرفداری از حماس می باشد،خرید و فروش این کتاب در اسرائیل ممنوع می باشد.خانم ریدلی از فعالان طرفدار حقوق مسلمانان است و در اغلب جلسات مسلمانان سخنران  می کند. او مدتی پیش برای جمع آوری کمک برای سازمان خیریۀالخادم به کوآلالامپور رفته بود.خانم یووان ریدلی خبرنگار و نویسنده انگلیسی اخیراً مقاله ای در مجله ابزرور نوشت و شرح داد که چگونه پس از پوشیدن حجاب اسلامی،در کشور انگلیس،با او همچون یک شهروند درجه دوم رفتار می شود. او می نویسد:رو سری سر کردن،تا جائیکه انسان،مسلمان به نظر نیاید،هیچ تفاوت قابل توجه ای  ایجاد نمی کند ولی به محض این که معلوم می شود فردی که روسری سر کرده،یک دختر یا زن مسلمان است،همین قطعۀ کوچک پارچه ،موجب بر انگیختن موجی از نظرها،نگاههای خشم آلود و رفتارهای نا مناسب تر خواهد شد.از نظر یک زن مسلمان ،پوشش اسلامی یک وظیفه دینی تلقی می شود ومن پس از تشرف به اسلام، می دانستم باید حجاب بر سر کنم .همچون بسیاری از زنان تازه مسلمان،برای پوشیدن حجاب اسلامی،موانع متعددی برسر راهم قرار داشت ومن برای نپوشیدن حجاب اسلامی،هر بهانه ای را تجربه کردم زیرا حجاب اسلامی ،الگوی تواضع نیز نوعی اعلام عمومی به جهان است. بالاخره زمانی که حجاب اسلامی را بر تن کردم،دریافتم شاخ غول را نشکسته ام موضوع بسیار ساده بود.ولی احتمالاً عواقب داشتن حجاب تا پایان عمرم با من همراه خواهد بود.تمام کاری که من کردم،سر کردن روسری بود ولی از همان زمان،من در کشور خودم انگلیس،به یک  شهروند درجه دوم تقلیل یافتم.واکنش برخی از مردم،غیر
قابل پذیرش بود و من دریافتم اگر حجاب پوشیده ام،دیگران نقابهایی پوشیده اند که خشک مغزی و پیشداوری آنان پنهان سازد . من می دانستم که ممکن است هدف حملات تعدادی اسلام ستیز قرار گیرم ولی نمی دانستم باید انتظار دشمنی بارز افراد غریبه را داشته باشم...هفتم دسامبر،مراسم بزرگداشت یاسر عرفات بود و من با حجاب اسلامی ،در حالیکه یک چفیه فلسطینی نیز بر سر کرده بودم،به انجا می رفتم.در راه و درون قطار شهری لندن،تعدادی از مسافران،در حالی  که تلاشی برای پنهان کردن نفرتشان از من صورت نمی دادند،به من نگاه می کردند،در ضمن من یک پارچه سبز رنگ متعلق به گروه حماس با واژه جهاد هم بر روی پیشانی بسته بودم .پس از خروج از ایستگاه قطار
در کنار موزه مادام توسو،به محل توقف  تاکسی های سیاه رفتم و یک تاکسی خواستم.راننده تاکسی گفت:(چرا پیاده نمی روی؟تا آنجا که راهی نیست)و مجدداً مشغول خواندن روزنامه شد.خواستم در خیابان به دنبال تاکسی بگردم ولی هیچ راننده ای برای من توقف نکرد و چون زمان داشت می گذشت ناچار شدم با یکی از اتوبوسهایی که به طرف محل برگزاری مراسم میرفت بروم و سپس چند صد متری هم پیاده گز کنم.موارد دیگری هم یادم می آید که در زمان پیاده شدن،راننده داد می زد:(بمب بر روی صندلی عقب یادت نرود).در هر حال حجاب بیش از یک علامت یک بعدی است.حجاب بخشی از لباس
کار زن مسلمان است.حجاب به جهانیان می گوید که این زن مسلمان،انتظار داردبا او با ادب و احترام رفتار شود .من هر زنان که یک خواهر مسلمان را با حجاب اسلامی می بینم،صرف نظر از اینکه او را بشناسم یا نشناسم،به او لبخند می زنم و  می گویم:(اسلام علیکم)یعنی سلام و صلح بر شما.شما هم اگر پس از این زنی را دیدید که حجاب پوشیده است ،به او سلام بگویید و او را تروریستی که همین حالا کلاشینکوف را از زیر حجاب بیرون  خواهد آورد،در نظر نگیرید.البته ما زنان مسلمان،عروسکهایی
هم نیستیم که مورد ظلم و قرار گیریم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد