استراتیژى وسعت طلبى امریکا درعراق وافغانستان

عبدالرحمن صدیقى

قبل ازپایان جنګ سرد، رهبرى مرکزى کمونیزم درجهان ، طى شعارهایش این شعار را زیاده تر زمزمه میکرد که : '' کارګران جهان متحدشوېد! '' هدف ازین شعار تشکیل حکومت جهانوطنى ( ګلوبلایزیشن ) کمونستى بود، سرانجام این شعار ، زمانى جهان تهى وپوچ ازآب برآمد که کمونیزم طى ٧٢ سال حکمرانى اش برروسیه وبعضى کشورهاى اروپایى ، بجز ظلم، ستم، فقر ګرسنګى وعقبماندګى ارمغانى نداشت . دیو کمونیزم درنفسهاى آخرینش که به دست تواناى مجاهدین افغانستان به مرګ محکوم شده بود، این شعارپوچ ومغرضانه اش را به حریف بزرګ نظامى اش ( امریکا) توصیه نمود، امریکا باشکست کمونیزم در روسیه وسائر کشورهاى جهان یکه تاز میدان استعمار،وبه دربند کشیدن کشورهاى آزاد جهان ګردید ، یګانه مانعى که جلوفلسفۀ کپتالیستى وظلم ناشى آزان رامى ګرفت  وانها آزان احساس خطرمى کردند؛ اسلام بود ( چندین بار شنیده شده ومطبوعات جهان نیز آنرابه دست نشرسپرده اند که امریکا همیشه ابراز نګرانى مى کرد و مى ګفت که بعد ازکمونیزم اسلام است که منحیث یک خطر بزرګ ساختار سیاسى، اجتماعى واقتصادى آنان راتهدید مى کند ، بارى این موضوع را که تا آن زمان ازیک قطبى  بودن امریکا خبرى نبود، جیمى کارتر باسران روسیه مطرح نموده وازآنان دعوت داده بود که دشمن مشترک شان اسلام است ، باید در ازبین بردن اسلام باوى همدستى واتحادداشته باشند ...

عبدالرحمن صدیقى

قبل ازپایان جنګ سرد، رهبرى مرکزى کمونیزم درجهان ، طى شعارهایش این شعار را زیاده تر زمزمه میکرد که : '' کارګران جهان متحدشوېد! '' هدف ازین شعار تشکیل حکومت جهانوطنى ( ګلوبلایزیشن ) کمونستى بود، سرانجام این شعار ، زمانى جهان تهى وپوچ ازآب برآمد که کمونیزم طى ٧٢ سال حکمرانى اش برروسیه وبعضى کشورهاى اروپایى ، بجز ظلم، ستم، فقر ګرسنګى وعقبماندګى ارمغانى نداشت . دیو کمونیزم درنفسهاى آخرینش که به دست تواناى مجاهدین افغانستان به مرګ محکوم شده بود، این شعارپوچ ومغرضانه اش را به حریف بزرګ نظامى اش ( امریکا) توصیه نمود، امریکا باشکست کمونیزم در روسیه وسائر کشورهاى جهان یکه تاز میدان استعمار،وبه دربند کشیدن کشورهاى آزاد جهان ګردید ، یګانه مانعى که جلوفلسفۀ کپتالیستى وظلم ناشى آزان رامى ګرفت  وانها آزان احساس خطرمى کردند؛ اسلام بود ( چندین بار شنیده شده ومطبوعات جهان نیز آنرابه دست نشرسپرده اند که امریکا همیشه ابراز نګرانى مى کرد و مى ګفت که بعد ازکمونیزم اسلام است که منحیث یک خطر بزرګ ساختار سیاسى، اجتماعى واقتصادى آنان راتهدید مى کند ، بارى این موضوع را که تا آن زمان ازیک قطبى  بودن امریکا خبرى نبود، جیمى کارتر باسران روسیه مطرح نموده وازآنان دعوت داده بود که دشمن مشترک شان اسلام است ، باید در ازبین بردن اسلام باوى همدستى واتحادداشته باشند .

امریکا بعدازطرح نوین جهانى  the new world order هرګاه برعراق یورش زد وبنام دفاع ازادى کویت هشتاد هزار عسکر ویکصد هزار افراد ملکى آن کشور را بخاک وخون کشید، جورج بش پدر واکر بش طى اعلامىه یى ابراز نظر نمود که : امریکاییها بخاطرى به عراق آمده اند که درکناره هاى دجله وفرات شهرى جدید را پى ریزى کنند '' اساساًدریکى از ماده هاى طرح نظم نوین جهانى این سخن مطرح شده بود که امریکا حق دارد هرکشورى راکه خواسته باشد ، زېرپاکند وحقوق امریکاییهاى را درماواراى بحار – دوردستهاى جهان نیز محفوظ نګهداشته نګذارد  جزئیترین خطرى ، زندګى آنان را تهدید نماید، همچنان غرض جلوګیرى خطرات پیشبینى شده حق دارد جهان را به اساس ملیت ها تقسیم نماید ، تا از قدرت کشورهاى بزرګ کاسته شود ودر آینده هرګاه خواسته باشد به بسیار آسانى این واحدهاى کوچک راسرزنش نماید ، روى همرفته یکى ازاهداف دیګر امریکا از طرح نظم نوین ګلوبلایزیشن globalization جهانوطنى نمودن فلسفۀ رباخوارانه کپتالیستى یهودى بود ، بیاد داشته خواهید بود که وزیر خارجۀ امریکاقبل از حملۀ اول برعراق اعلام داشت که اگر عراق برکویت حمله هم نمى کرد، امریکا تصمیم خود رامبنى برحمله به عراق عملى مى نمود، که در حمله دوم وى برعراق نیز عین همین انګیزه درکاربرد، اګر موضوع سلاح ذروى وکیمیاوى در رابطه به عراق مطرح هم نمى بود امریکا بخاطر حفظ منافعش درمنطقه، برعراق حمله مى کرد . کما این که در رابطه به اشغال افغانستان نیز اعلام داشت که اګر درافغانستان ، موضوع اسامه بن لادن نیز مطرح نمى بود امریکا برافغانستان حمله مى کرد وبراى حفظ منافعش افغانستان را بخاک وخون مى کشید....

بتاسى از آنچه ګفته آمد زیربناى سؤ قصدامریکابه کشورهاى اسلامى بخصوص حملات وى برعراق وافغانستان وحملۀ احتمالى وى برپاکستان مبنى برآن است که دراین کشورها ازیک سو اهداف اقتصادى اش راتحقق بخشد واز سوى دیګر باتمام نیرویش اسلام ومسلمانان را سرکوب نماید ؛ چې اګردرکشورى ازکشورهاى جهان حکومت اسلامى تشکیل یابد ، چون نیروى  لشکر اسلام ( مجاهدین ) توانست ابرقدرتى پرتحرکتر از امریکا ( روسیه ) را به زانو درآورد وکمونیزم را الى الابددرزمین فراموشى دفن نمود ، درزمان تشکیل حکومت اسلامى به طریق اولى‌ این توانایى واستعداد خواهد داشت که درطول وعرض جهان فلسفه واقتصادى سرمایه دارى ( کپتالیستى ) را درزمین دفن نماید، آنګاه به امریکا چه باقى خواهد ماند، نه دینى دارد که بابرګشت به آن صاحب روزخوب شود ونه دیګر فلسفۀ داردکه آن همه وحشت تمدن وتکنالوژى اش رابرشانه هایش بارکند ، ازینرو یکى ازترجیحات امریکا به هرقیمتى که باشد جلوګیرى ازتشکیل حکومت اسلامى درجهان اسلام است طورى که چندى قبل برصومالیا لشکرکشى نمود وبه همکارى ایتوپیا انقلاب نو به پیروزى رسیدۀ اسلامى صومالیا را درهم کوبید، یکى ازدست نشانده ګانش را درآن جادر رأس قدرت کشورى نصب نمود .

مى ګویند که نتیجۀ هرچیز به مابعدش منتهى مى شود، ولې امریکا فراموش کرده  بود که طرح '' صغرى‌ وکبر‌ى ونتیجه '' کمونیزم روسى درافغانستان حاصل معکوس ببارآورد ، عین ممکن است که وى نیز درافغانستان وعراق بااین سرنوشت دوچار شود ......

درعراق وافغانستان بالمشاهده ثابت ګردید که امریکا باتمام قوت حلیفانش دربه دست آوردن اهداف مطلوبش ناکام شد و باپیشبینى خساره هاى اقتصادى آینده ومشاهده زوال اقتصادى موجودش روز تاروز شیمۀ توانایى مقابله بامجاهدین را از دست مى دهد وفریادش جهان را به سربرداشته است ، طى ګزارشهاى منابع مطبوعاتى امریکا، مصارف جنګ امریکا درافغانستان روزانه به پنجاه ملیون دالر بالغ مى ګردد ، درحالى که روز تاروز ، درجهات جنګ به عوض دست آورد تلفات وشکست هاى پى هم مواجه مى ګردد، اکنون چاره یى جز این چه خواهد داشت که باتدارک بینى خمیرى ازین دوکشور پابه فرار نهد.........

مسلم است که بحران اقتصادى در امریکا بابلندرفتن نرخ نفت وتیل خوردنى درجهان دیګر مبنى برشکست وى درعراق وافغانستان ومبنى برطرحهاى اقتصادى  یهودى ها بود که آنهانیز به هرنحوى که باشد درقدم اول امریکا ودرقدم دووم جهان را خاضع خدعه ونیرنګهاى خودمى خواهند ، تشکیل کانفرانسها وسیمینارها، ملاقات سران جهان وطرح پلانهاى کوتاه مدت ودرازمدت ازین بحران تازمانى نخواهد کاست که امریکا برستراتیژى نظامى واقتصادى اش تجدیدى نظر نکند ، واضح است که باید حتماً ازفکر وسعت طلبى اش کناره کشى کند وآزادى، خودمختارى، تمامیت ارضى وکرامت انسانى ملل دیګرجهان رانیز چون خود به رسمیت بشناسد....

سروصداى راکه  امریکاوحلیفانش بخصوص انګلیس شیطان براه انداخته اند وهر روز درموقف شان در رابطه به افغانستان نمودى جدیدى دیده مى شود ، ناشى ازآن است که امریکا درافغانستان باشکست مواجه شده است وخروج قوایش را به نحوى از انحا به حتمیت مى رساند، ازینرو برمجاهدین افغانستان است که قبل از خروج امریکا وناتو ازافغانستان نکات ذیل را در نظر داشته باشند :

·       تامین وحدت صفوف ووحدت واحدهاى مجاهدین وطرح همه جانبۀ وحدت وعمل برآن .....

·     تامین وحدت ملى وسرکوبى عناصرى که باهوادادن تعصب هاى زبانى، قومى وسمتى درصدد تجزیه افغانستان واحیاناً دامن زدن به جنګهاى داخلى بعد از خروج قواى نظامى امریکا وناتو ازافغانستان اند ، یقیناً آنان ازطرف امریکا وروس وغیره تمویل مى شوند که درصورت خروج قواى اجنبى ازافغانستان بابهانه ګرفتن این وآن شعله هاى آتش جنګ درافغانستان راتازه نګهدارند واز هروسیله یى ممکنى که باشد نګذارند درافغانستان نظام اسلامى تشکیل شود ..

·     درصورت امکان باافراد ومجتمعاتى که فریب متعصبان شعورى را خورده اند ، بازنمودن درمذاکره وتفاهم اسلامى ، چه کسانى کى بخاطر تعصب مى رزمنداساساً مسلمان نیستند، قبلاً نیز از روشهابودند واکنون نیز اما شخصیتهاى مطرح افغانستان را به دام انداخته اند ....

·     کاربرتشکیلات حکومت اسلامى وتدارک کارشناسان به آن ، تربیۀ پرسونل وترکیز براعمار همه جانبۀ مساجد، مدارس، مکاتب ونهادهاى تعلیم وتربیه .

·     جلوګیرى ازنفوذ روسیه، ایران، وکشورهاى مغرضى که نمى خواهد درافغانستان وحدت ملى تامین شود ودرطى آن یک حکومت نیرومند مرکزى به وجود بیاید ، لازمى است که درین رابطه باسران ولایات مرکزى وشمالى افغانستان درتفاهم ، ملاقاتهاى پى هم ومذاکره کشوده شود.

·     بتاسى از آن – این وحدت ماست که استراتیژى ګذشته امریکادرافغانستان ومنطقه رانقش برآب ثابت ساخت ودرآینده نیزنقش برآب خواهد کرد، روس ، امریکا، انګلیس ودشمنان دیګر دین ووطن مادرهربرهۀ از زمان  ازبى اتفاقى وعدم وحدت ما استفاده کرده وبرمایورش زده اند ورنه هیچ امکان نداشت که نظام  اسلامى  درافغانستان سقوط کندوبااین بدبختى هاى بزرګ دست وپنجه نرم کنیم .

بسوى وحدت ویکپارچګى وتشکیل نظام اسلامى